یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست
پسته را خون می‌شود دل، تا لبی خندان کند ...

آخرین مطالب

جان‌سخت!

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ
یادداشت‌های یک پسر شوریده - جان‌سخت!


کلّه‌ی صبح جلسه کاری داشته باشی، بعدش یههمایش نه ساعته(از 8 صبح تا 5 عصر) دعوت باشی و اتفاقا همون روز هم با لوله‌کش قرار داشته باشی برای نصب آبگرمکن توی خونه و از قضا یه کار کوچولو مثل شرکت در آزمون ارشد هم همون روز عصر برات پیش اومده باشه و سرشب هم یه جای دیگه، جلسه‌ی دیگه داشته باشی، چه اتفاقی میفته برات؟! بله! باید یه شوریده‌ی جون‌سخت باشی تا همـــــــه‌ی اینا رو انجام بدی و بعدش هم تازه بشینی سر وبلاگ و از خودت پست در بیاری!!! اگه اصل تکامل انواع اون حاجی چارلی خان داروین رو بپذیریم، اجداد این شوریده‌ی نفله‌ای که روبروی شما نشسته، یحتمل بجای میمون، چیزی در حدود آرمادیلو بوده!!

غرض از مزاحمت و تصدیع، این که ما هنوز زنده‌ایم وهمونطور که عرض کرده بودم، چیزی که منو نکشت ان‌شاءالله قوی‌ترم کرده و می‌رسم خدمت یکی‌یکی شما و خیلی خیلی مخلص و دست‌بوس دوستای گلم هستم که توی این دوره‌ی فترت بهم سرزدن و جویای حالم بودن! فدای همه‌ی شما و از خدا می‌خوام بهم عرضه‌ی جبران این همه لطف رو بده ...

تکذیبیه:از همین تریبون، تمامی تهمت‌های ناشایستی که عده‌ای معلوم‌الحال به بنده چسبوندن (از جمله نفله شدن توی صف سبد و درگیر بودن واسه شستن ظرفهای حرمسرا و بلا‌ به دور جلوس بر سر منقل و تر شدن فیل و ...) را قویاً تکذیب کرده و خودمان را اکیداً تبرئه می‌نماییم!!

  • یارو گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی