یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست
پسته را خون می‌شود دل، تا لبی خندان کند ...

آخرین مطالب

آینه آینه!!

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۱۹ ق.ظ

اول از همه، بیدل دم‌بریده نمیدونم از کجا عکس صبیه‌ی ورپریده‌ی مارو پیدا کرده بود که چون زورش به خود ما نرسید، عکس اون طفل معصوم رو اینجا گذاشت تا سیل عظیمی از مشتاقان غلامی ما و خواستگاری ایشون، درب حرمسرای همایونی مارو از پاشنه در بیارن و تلفاتی بالغ بر چهارهاهزار نفر باقی بذارن!


آفرین بابایی! بنویس yahoo  بعد کنترل+اینتر رو بزن، جایی که باز شد کارخرابی کن!

بعد از اون پشه‌ی عاشق‌پیشه، یکی از عکسهای دوران تحصیل بنده رو که بسیار بچه‌مثبت بودم و اولین دوبنده‌م رو توی اون دوران از ناظم مدرسه کادو گرفتم رو رونمایی کرد:

یادش بخیر! پاپیون سبز بسته بودم، دماغمو بریدن!!


از ناجنسی و ورپریدگی ممولی هرچی بگم کم گفتم! این دم‌بریده‌ی نمک‌نشناس هم مثل بیدلی زورش به ما نرسید و عوض این که از خود ما بگه، به یکی از ضعیفه‌های حرمسرای ما گیر داد!(برین ببینین چی نوشته!)حیوونی ضعیفه‌ی ما رفته بود توی یاهو تف کنه برگرده که اینجوری توسط ممول خفت شد:
اقدس‌جون کجایی که شوریده‌ت دق کرد از دوریت! فدای لنگای بلوریت بشم من!

توت‌فرنگی جزجیگر خورده هم نمیدونم چی از ما دیده که مارو تشبیه کرده به شبح کاسپر!!

ما بر روی سریر همایونی و درحال تیمار یکی از ضعیفگان نفله‌شده!!

بله! و البته دم باجناق عزیزمان، حاج علیرضا خان روح‌سرد بابای خوب هم گرم که در تمامی این موارد، هوای این باجناق ذلیل‌مرده‌شان را داشته و از نشر و نشت اکاذیب و افترائات بیشتر جلوگیری فرمودند!!

  • یارو گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی