یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست
پسته را خون می‌شود دل، تا لبی خندان کند ...

آخرین مطالب

بفرما ترشی

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ب.ظ
یادداشت‌های یک پسر شوریده - بفرما ترشی

عارضم به حضور شما که ما یــــــــــک خــــاله‌ای داریم، یــــــــــک خاله‌ای داریم بسیار کدبانو! اونم چه کدبانــــویی! از هر هنرش صدتا انگشت(!) می‌باره! از دوخت و دوز و گل‌سازی و کارای هنری گرفته، تا صندوق قرض‌الحسنه خانگی تا بساز بفروش و دلالی ملک و ماشین و ... بگیر برو تا پرورش قارچ و گیاهان دارویی و آشپزی مجالس و واسطه‌گری امر خیر و ... و برو تا ته تهش ترشی انداختن! چند وقت پیش که والده‌ی ما خونه‌ی ایشون مهمون بودن، صحبت از فواید و خواص ترشی سرکه‌ی هفت‌ساله میشه، خاله‌ی فوق‌الذکر هم که مجال عرضه‌ی یک قلم از هنرهای فاخرش رو میبینه، یه دبّه گنده ترشی لیته‌ی چندساله(از نوع سرکه بادمجون چرخ‌کرده ... به به به!!)به والده‌ی ما تقدیم می‌کنه!

 والده، دبّه‌ی ترشی رو به منزل میارن و چندروزی مصرف می‌کنن و بعد از چندروز، شگفت‌زده از طعم بسیار ویژه و منحصر به فردش، دلشون نمیاد که تنهاخوری کنن و تتمه‌ی دبّه رو به منزل همشیره‌‌ی مکرّمه‌ی ما می‌فرستن!

دبّه‌ی مزبور، چندروزی هم توی انباری خونه‌ی اونا جا خوش می‌کنه و خونواده‌ی همشیره مقداری ازش مصرف می‌کنن، تا این که ...  بله! درست حدس زدین! از اونجا که پیوندهای عاطفی خانوادگی توی ما به شدّت مستحکم و قوی هست، همشیره هم دلش نمیاد که این نعمت بی‌بدیل رو تک‌خوری کنن و بعد از مصرف چند پیاله، تتمّه‌ی دبّه (یعنی حدود نصف باقیمونده) رو به کلبه‌ی حقیر میارن!

جاتون خالی، یکی دو وعده از این ترشی کهنسال هم ما مصرف کردیم! انصافاً طعم فوق‌العاده‌ای داشت و برای ما که ترشی‌خور قهّاری هستیم، این طعم عجیب و رازآلود (که رازآلود بودنش رو پای اسرار آشپزی خاله‌جان می‌گذاشتیم!) خیلی جالب و لذیذ بود! پس برای این که دبّه‌ی معشوقه‌ی ما کمتر توی دید باشه و برای جلوگیری از دستبرد احتمالی دیگر زامبی‌های ترشی‌خور (یعنی اخوی‌های محترم!) به فکر افتادیم که بقیه‌ی ترشی رو توی دبّه‌ی کوچیکتری خالی کنیم و یه گوشه‌ای چالش کنیم! جای همتون واقعا خالی! درست موقع جابجا کردن ترشی بود که دیدیم عجـــــــــــب! این ترشی خاله‌ی ما، علاوه بر طعم منحصر به فرد و خارق‌العاده، جایزه هم داره ... حالا چه جایزه‌ای؟! ایـــن:

 

 

بله! فسیل پوسیده‌ی قاشقی به دیرینگی تاریخ سرکه‌ی هفت‌ساله‌ی خاله جان ما!

گویا پسرخاله‌ی تخس ما، در همان اوان جوانی ترشی، به قصد ناخنک و قاشقک زدن، با این بدبخت خدازده سر دبه‌ی ترشی میره و احتمالاً درست در لحظه‌ی ارتکاب جرم، خاله‌جان از راه میرسه و پسرخاله جان، عطای ترشی رو به لقای خاله بخشیده و آلت جرم رو هم همونجا رها می‌کنه! و این میشه که این قاشق سابقا استیلِ ذلیل مرده‌ی بخت‌برگشته، اینجور مورد عشقبازی سرکه و نمک و مخلّفات ترشی قرارگرفته و به این روز در میاد!

وزن قاشق، حدود یک پنجم وزن اولیه شده! بعضی قسمتها (مثل لبه‌هاش) مثل تیغ نازک و تیز شده! البته به درد شیوینگ نمیخوره! چون همونطوری که می‌بینین، دندونه دندونه شده!

راز طعم ویژه‌ی ترشی خاله جان هم، حل شدن آلیاژ فولاد و کروم و نیکل و ... موجود توی این قاشق استیل نازنین بود توی سرکه! و بعد از این کشف بود که فهمیدیم این مزه‌ی خاص، هیچ زهر ماری نیست جز مزه‌ی آهن و فلز زنگ زده! پس به روان اموات خاله و پسرخاله‌ و والده و همشیره‌ی گرامی رحمت و درود فرستادیم و ترشی‌ها رو ریختیم دور! همین!

 

پس‌نوشت:این ترشی اعجاب‌آور اونقدر حواسمون رو پرت کرد که تازه درست قبل نوشتن این پست یادمون اومد که ای دل غافل! عصر فردا جمعه آزمون داریم ظاهرا! و چون آب از سَر که هیچی، از سقف هم گذشته بود حتّی، گفتیم بیایم و ماجرای این ترشیه رو بنویسیم! هرچه بادا باد!!

  • یارو گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی