خوشبختی من، خوشبختی تو ...
یادم نمیاد بعد از پست پایینی، مطلبی گذاشتم یا نه! اصلاً نمیدونم بعد از اون ماجرای پریدن اطلاعات سرورهای بلاگفا (که دورادور در جریانش بودم) چقدر از مطالبمو از دست دادم! ولی به هرحال فکر میکنم همون یادداشت پایینی (امروز روز دیگری است) جای خوبی قرار گرفته! حُسن مقطعی برای فصل قبل و شاید حسن مطلعی برای این فصل نوشتنم!
********
دیروز توی یک جمعی بحثی شد سر این که چی باعث خوشبختیه؛ هر کس نظری میداد و تقریباً میشه گفت اکثر دوستان معتقد بودند پول مهمترین عامل خوشبختیه! این «عامل» نه از جهت «عمل»کنندگی و اثرگذاری پول برای خوشبخت کردن آدمها، بلکه به عنوان ابزاری برای «معامله» کردن خوشبختی ... یعنی نوعاً معتقد بودند که با پول میشه همه چی رو خرید؛ سلامتی، عشق، رفاه، امنیّت و ...
یکی دو نفر که خودشون یا نزدیکانشون درگیر مشکلات جسمی و بیماری بودند، اعتقادشون این بود که هیچ پولی -ولو موجب تسهیل در روند درمان بیماری بشه- «درد» و «رنج» بیماری رو کم نمیکنه...
یکی از دوستان که اختلافش با خانوادهی همسرش باعث مشکلاتی توی زندگیشون شده بود معتقد بود که این مشکلات هم با پول حلشدنی نیست و مهمترین خوشبختی آدم، داشتن یار موافقه ...
یکی از دوستان اهل دل و شاعرپیشهی افغانستانی هم با یادکردی از مشکلات کشورش، خوشبختی رو توی امنیت میدونست، نه هیچ چیز دیگهای...
********
پیش از این خیلی وقتها به خوشبختی فکر کرده بودم؛ این که آیا خوشبختی واقعی وجود داره یا این که این خوشبختی، احساسی نسبی و انتزاعی هست که از مقایسهی وضعیت خودم با دیگران به دست میارم... شاهدش هم این که خیلی وقتها کمبودها و مشکلات زندگی باعث میشن که خوشبختی رو توی چیزهایی بدونیم که نداریمشون!
********
خوشبختی، چه حقیقی و چه فرضی، احساس خوب «زندگی» رو به آدم میده... برای همهتون آرزو میکنم!
********
میدونی که از روزی که تو اومدی، گذر زمان نیست که فصلهای زندگیم رو عوض میکنه... بلکه این لبخند و اشک توئه که تکلیف بهار و پاییز دلمو روشن میکنه ...
خوشبختی امروز من، همین لبخند امروز توست...
- ۹۴/۰۷/۱۹