یک محسن دیگه...
چند تا از شاگردای من، شاگرد اون هم بودن، محسن رو میگم -ببخشید- حاج محسن...
به همین مناسبت گاهی با هم برخورد داشتیم؛ خیلی متین و نازنین بود، با وجود این که چند سال ازم کوچیکتر بود، ولی منش و متانتش ناخودآگاه حس احترام و تکریم آدم رو برمیانگیخت...
نورانیتی که قرآن نصیبش کرده بود، فقط به نظر و قضاوت دور و بریها نبود، هزار پشت غریبه هم که بودی، فقط با دیدن عکسش اون نورانیتش رو میدیدی... با تمام وجودت...
دوستش داشتم...
بمیرم برای دل پدر و مادرش که فقط خدا میدونه از عصر روز عید قربان تا وقتی که جنازشو آوردن، چی کشیدن... مخصوصاً این که تصویر چهرهی لگدکوب شده و متورمش از همون روزهای اول همه جا پخش شد و همه دیدن...
********
روزی که اولین گروه جنازهها رو آوردن، خبر رسید که بخاطر داغون بودن جنازهها و آلودگی احتمالی به ویروس و... غسالها خواسته یا ناخواسته، دست به جنازهها نزدن... گفتن نیاز دارن به تعدادی آدم که بیان کمک واسهی شستشو...
من ِ کمدل ِ بیعرضه نمیدونم به چه دلیل احمقانهای خیال کردم میتونم یکی از اونهایی باشم که به درد این کار میخورن. نتیجهش معلوم بود، با باز کردن اولین بسته بندی و دیدن جنازهی متورم و سیاه شده که جایجای پوست بدنش ترکیده و به گوشت قرمز رسیده بود، حال خرابمو برداشتم و رفتم که رفتم...
همهش چهرهی ماه محسن جلوی چشمم بود و تصوّر میکردم محاقش رو...
********
داغی که سعودیهای لعین روی دل مردم ما گذاشتند، چه در سال 66 و چه در سال 94 و چه در همهی تاریخ توطئه و فریب و نفاق و کینهتوزی علیه ما، فقط و فقط با سرنگونی اون جرثومههای فساد و آزادسازی مکّه و مدینه خنک خواهد شد، ولی خبری که امروز ظهر بهمون رسید، نسیم خنک ملایمی به دلمون زد!
هلاکت 66 افسر سعودی و 83 نفر پرسنل و 2 افسر بلندپایه، زخمی شدن حدود 300 نظامی سعودی ملعون دیگه، نابودی 17 فروند جنگندهی اف 16 و 9 فروند بالگرد آپاچی و دو پرتابگر موشک به قیمت میلیونها دلار و میلیونها دلار خسارت دیگه، فقط و فقط بر اثر اصابت یک فروند موشک اسکاد یمنی (که فنآوریش مال دههی 60 و 70 میلادی هست! نه شهاب و عمادی که متولّد 2015 هست!) که شعلهها و انفجاراتش تا 8 ساعت ادامه داشته!
********
شاید به نظرتون بیاد که نوشتن این مطلب هیچ ربطی به این وبلاگ نداشت! من از شما عذرخواهی میکنم، ولی واقعاً امروز اولین خبر خوش رو بعد از 22 روز سوختن شنیدم... دلم خواست بنویسم! همین!
لینک عکسها و زندگینامهی حاج محسن نازنینم، طوبی لَهُ و حُسن مَآب...
لینک خبر مربوط به نزول بلای یمانی به پایگاه خمس مشیط عربستان...
شبتون و شبم خوش!
- ۹۴/۰۷/۲۵
لعنت خدا به سعودیها
منم وقتی تو تلگرام چهره ایشونو دیدم تا چند روز بغض کرده و اشک آلود به خانواده اش فکر می کردم
انشاءالله به زودی برگرده تا در رکاب مولاش، مکه رو فتح و حج ناتمامشو تمام کنه.