عطر تک
اخوی:سلام داداش! اون عطری که توی مجلس پسرخاله زده بودی عجب عطری بود! اسمش چی بود؟
ما:عطر مطر زیاد دارم! یادم نیست! کدومشو میگی؟
اخوی:همونی که خیلی خوشبو بود! خیلی هم تک بود لامصّب!
ما:فکر میکنم قظچغ بود!
اخوی:آهان! همون! عجب بویی داره! از کجا خریدیش؟
ما:از همون جای همیشگی، قظچقغفروشی!
اخوی:میخوام برم بخرمش! خیلی تکه! عاشــــقشم!
ما:خوب باشه!
پنج دقیقه و یازده ثانیه بعد:
باز هم اخوی: یه چیزی بگم داداش؟
ما:بفرما
اخوی:میدونی که من دوست دارم همیشه تک باشم! میشه یه لطفی کنی؟ تو دیگه اون عطره رو نزن!
ما:خوب باشه!
اخوی:مرسی داداش!
ما:خواهش!
هفت دقیقه و سی و پنچ ثانیه بعد:
این دفعه هم اخوی:راستی داداش! یه خواهش!
ما:بفرما
اخوی:میگم قول دادی دیگه از اون عطره نزنی ها!
ما:خوب؟
اخوی:خوب پس دیگه لازمش نداری!
ما:آره خوب!
اخوی:پس میدیش برا من؟!
ما:باشه!
اخوی:ایول داداش! دمت گرم! خیلی کارت درسته!
ما:خواهش میکنم! ناقابله!
اخوی:فقط یه چیزی!
ما:جان؟
اخوی:قول دادی ها! دیگه هیچوقت از اون عطره نخری ها! میخوام تک تک باشه!!
این عکس هم هویجوری!!!
تتمّه: دلنوشتههای برگزیده پست قبلی هم منتشر شد!!!
- ۹۳/۰۲/۱۱