نیایشگاه
خــــــــوب! به لطف خدا نمردیم و عمرمون بــــــاز اونقدر کـــــــــش اومد که به یک 30 شعبان دیگه برسیم و بعد منتظر باشیم تا ماه ِ مــــاه ِ رمضان، یواشکی از پشت ابرها سرک بکشه و اون هلال ابروی خوشگلشو بهمون نشون بده و بعدش یک ماه «جام جهانی ِ خدایی بودن» شروع بشه! و البتّه میزبان این جام جهانی اونقدر «کریم» و «رئوف» هست که هیچکدوممون رو توی مرحلهی گروهی و حذفی از سر مهمونی بلند نکنه و اگه ذرّهای، فقط ذرّهای همّت کنم، من هم قهرمان خواهم شد!
یکی از نمادهای آشنای عبادت توی این ماه عزیز، اون محلّ و مقرّ و محراب نماز آدمهاست... خلوتگاهی که شاهد اشکها و لبخندها و عشقبازیهای عبد با معبودشه! «نیایشگاه» هرکس که به نظرم بسته به روحیّات و حال و هوای فرد، مواد و چیدمان مختلفی داره!
به نظرم رسید در طلیعهی این ماه خوب خدا، سرکی بکشیم توی «نیایشگاه» همدیگه! میخوام این پُست تبدیل بشه به یک نمایشگاه قشنگ از نیایشگاه بر و بچههای این وبلوگ درپیت! پس از همین لحظه هرکی مایل بود، دوربین یا موبایلش رو برداره و یه عکس از سجّاده و جانماز و مخلّفاتش(!) بگیره و یه جا آپلود کنه و لینکش رو توی کامنتدونی بذاره! اگر هم سختش بود، خیلی راحت با رایانامه بفرستدش به جیمیل yaaroo92 تا توی ادامهی مطلب بذاریمش!
ضمناً، اگه دوست داشتین، همراه عکس سجّاده و جانماز خودتون، از سجّاده و جانماز مامان و بابا و همسر و مامانبزرگ و بابابزرگ و کلا اعضای خانواده هم بذارین! اگه دوست دیگهای هم سراغ داشتین که حال و حوصله داشت، اونم دعوتش کنین بیاد!
و حالا عکسها:
مفرد مؤنّث، فاطمهی عزیز (که ضمنا فردا تولدش هم هست) اینجا عشقبازی میکنه:
شاهد خصوصیترین اشکها و لبخندهاییولدوز* مهربون:
عبادتگاه مونا... آغوش نجواهایمونای عارف!
ساحل آرامش فاطمهخانوم-دردونهی خدا-توی دنیا! خوش به حال گلهای شمعدونی...
عروجگاهسمیرای نامجوی عزیز، بندهی پاکدل خدا:
معصومه عزیز،تهتغاری مؤمن حاجیاز اینجا میپره!
نفس به نفس راز و نیاز عاشقانهیبیدلبا حضرت معشوق:
فقط خدا میدونه عزیزای دلزبله، روی این سجّادهها چقدر دعا به جونش کردن!
برای نیایشگاه فاطمهی عزیز (مــــــــــن؟!) نوشتهای قشنگتر ازاسم وبلاگشپیدا نکردم...
فاطمهی عزیز(وبلاگ کروکودیل پیر)از افق این برکه ملکوت رو تماشا میکنه...
اینم که خودشو انداخت جلو، نقل ِ خُل و چِل ِ وسط مجلس!
توضیح:تسبیح شاهمقصود هدیهی یکی از دوستامه که فرزند شهیده و خودش جانبازه... عزیزه برام! اون مُهر هم ابتکاری و دستساز خودمه! مهرهای کربلای معمولی دو تا وجه بیشتر نداره و زود سیاه میشه، اینو با گــِل ِ سرشتهی مهرهای شکستهی کربلا به شکل مکعّب درستش کردم! هم تداعی کعبه میکنه و هم این که شیش تا وجه داره که میشه روش پیشونی گذاشت و خیلی دیرتر سیاه میشه! چندتایی واسه خانواده و... ازش ساختم! مهر شکسته داشتین بیارین، سالم تحویل بگیرین!
گذاشتن این عکس به منزلهی بستن این پست نیست و همچنان منتظر عکسهای شما هستیم! دست بجنبونین دیگه!
پرواز خاک تا افلاکسیمرغ، از این افق آغاز میشود:
بوی اشکهای عاشقانهیممولی نازنینرا میدهد، این پهنهی رنگرنگ شیدایی:
خلوت باصفایبرشا، در این مشرق عروج:
گلبرگ؟ نه! قطره قطره خوننگین عاشق... که چکیده بر این صفحهی شوق...
مونس خلوت ناز ِ آرزو(یوزپلنگ وحشی)این:
همهی عاشقیهایریحانه، در این تکّه از زمین خدا:
در حاشیه:دوستی برام نوشت: چرا اینقدر دیر میگذاری عکسها رو؟ مگه میخوای آپولو هوا کنی؟! گفتم: نه! خیلی سختتر! دارم فرشته مینشونم روی زمین...
بازم منتظرم فرشتهها!
ثناخوان الطاف و نعمات خداست اینجا...ثنابانو:
پینهدوز عزیز، اینجا سر بر آستان معبود میساید...
نازلی عزیز، نازبندهی خدا، اینجا معبودش رو به آغوش میکشه...
خلوت بیریای علی ِسمیرا...
- ۹۳/۰۴/۰۷