یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست
پسته را خون می‌شود دل، تا لبی خندان کند ...

آخرین مطالب

سلام سلام سلام سلام

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۰۷ ق.ظ
یادداشت‌های یک پسر شوریده - سلام سلام سلام سلام


قبلالتحریر، برای دل بیدل:باخبر شدم که مادربزرگ رفیق شفیق ما، بیدل عزیز به رحمت خدا رفته ... رضوان الهی به روح پاکش و انشاالله خدا به خانوادش (مخصوصا بیدل مهربون که ظاهراً خیلی هم به اون مرحومه وابسته بوده) صبر و اجر بده. از طرفی هم، به نظرم بنده خدا بیدل چند روز دیگه آزمون دکتری داره. دعا بفرمایید خدا بهشقوتبده و بتونه خودشو جمع و جور کنه واسه آزمونش ... .  ممنونم.
این هم لینک وبلاگ بیدل عزیز، واسه اینکه همگی بریم و تسلیتش بدیم و ازش بخوایم قوی و محکم  باشه و از آزمونش غافل نشه.

********

یکی از عادتهای شوریدگانه این یاروگفتنی درب و داغون اینه که موقع پیاده‌روی، به همه سلام میکنه!! مخصوصاً صبحها که از منزل تا محل کار یک تیکه رو پیاده و یک تیکه رو با اتوبوس گز میکنم و خلوت‌تر هم هست، این پرتاب سلام به این و اون بیشتر میشه!!  فرقی هم نمی‌کنه که طرف بچه باشه یا بزرگ، آشنا باشه یا غریبه، اولین بار باشه می‌بینمش یا چندمین‌بار، مخصوصاً وقتایی که خیلی حالم خوبتره و این دوز شوریدگی بیشتره، که باور بفرمایید این سلام و احوالپرسی نصیب گربه‌هایی که توی راه می‌بینم هم میشه!! و البته طبیعیه که باعث تعجب خیلیا میشم! چند بار طرف فکر کرده که گدام و میخوام سر حرفو واکنم!! موردایی بوده که بنده خدا خیال کرده سرکاریه!! بعضی بچه‌مدرسه‌ای‌ها هم خیال میکنن یحتمل بچه‌خور هستم و افکار خاک‌برسری در ذهن پلیدم می‌پرورونم!! خلاصه ماجراهایی داریم با این ماجرا!! کسایی هم هستن که مخاطب هرروزه‌ی این سلام‌پرونی هستن که دیگه بنده‌های خدا عادی شده براشون!

یکی از کسایی که هرروز صبح می‌بینمش و با هم چاق‌سلامتی شوریدگانه می‌کنیم، جوون سربراه و سالم و باصفاییه که توی یه کیوسک پارکینگ (از این پارکینگ الکی‌ها که شهرداری عقب‌نشینی خیابون رو نرده کشیده و پولشو میگیره!) کار می‌کنه و هرروز با لطف خوش و روی گرم ازم استقبال میکنه. همیشه دلم برای این بنده خدا می‌سوخت که 12 ساعت از روز، توی یه کیوسک آهنی -از اون قدیمی‌ها که سقفشون یه ور کجه و در کوچیکی دارن- حبسه ... توی سرما و گرما و بدون هیییییییییییچ امکاناتی... . تا اینکه روز چهارشنبه موقع برگشتن دیدم دکّه‌شو با جرثقیل کندن و دارن به جاش یه جدید میذارن؛ و حالا دو سه روزه که یه کیوسک جدید تقریباً توی این مایه‌ها:

براش نصب کردن! بهش تبریک که گفتم و در موردش ازش پرسیدم گفت که احتمالا براش تهویه هم میذارن و خیلی از اون وضع قبلی بهتر میشه! مبارکش باشه الهی و همییییییییشه خوش و خرم باشه! اینم از برکت بودجه‌های بادکرده‌ی آخرسالی سازمان‌هایی مثل شهرداری و ... که قبلاً توی پُست چرتایش یادی ازش کرده بودم!

  • یارو گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی