یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

من شما را دوست دارم

یادداشت‌های یک پسر شوریده

دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست
پسته را خون می‌شود دل، تا لبی خندان کند ...

آخرین مطالب

مرز دو جداره

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ب.ظ
یادداشت‌های یک پسر شوریده - مرز دو جداره 

خونه‌مون زیاد بزرگ نبود، ولی با همون کوچیکیش حیاط باصفایی داشت؛ یه حوض آب ِ آبی‌رنگ‌ ِ کوچولو وسطش، یه درخت انگور که بالای حوض داربست شده بود و یک دیوار کوتاه که حریم خونه‌ ما و خونه‌ی همسایه بود. حکایتی داشتیم با اون دیوار کوتاه! هروقت کاری با همسایه بغلی داشتیم، فقط یک «یا الله» کافی بود که مجوّز «بفرمایید» داده بشه و گالن بیست‌لیتری آهنی کهنه رو بذاریم زیر پامون و مثلاً یک پیاله از قیمه‌ای که بوش توی حیاط پیچیده بود و احتمالاً بچه‌های همسایه رو به هوس انداخته بود، رد کنیم اونور و یک ساعت بعدش باز با «یا الله» مرد همسایه، پیاله‌ای که حالا پر شده بود از چاقاله‌بادوم یا گوجه‌سبز یا هر نوبرونه‌ی دیگه‌ای که توی خونه داشتن، از بالای دیوار به ما برمی‌گشت ...

دیوار اونقدر کوتاه بود که ما و بچه‌های همسایه، با شنیدن صدای شادی و غم و دعوا و هورای هم بزرگ شدیم! حتّی وقتی خانوم پابه‌ماه همسایه دردش می‌گرفت، مادرم زودتر از خواهر و مادر خودش خبردار می‌شد و به تکاپوی رسوندنش به بیمارستان میفتاد!

چه شمع و فانوسهایی که موقع بی‌برقی‌های وقت و بی‌وقت از بالای دیوار می‌گرفتیم و چه دبّه‌های آبی که موقع قطعی آب واسه وضو و ... به همسایه می‌دادیم!

********

باورتون میشه اینقدر زود گذشت؟! باورتون میشه اینقدر زود بــــــزرگـــــــــ شدیم؟! باورتون میشه اینقدر پیشرفت کردیم؟!

دیگه همسایه‌ی کناری رو نمی‌شناسی! دیگه صدای هیچکس برات آشنا نیست! دیگه نمیتونی موقع سفر خونه‌ت رو به همسایه بسپری! یعنی با درب حفاظتی و دزدگیر و ... اصلاً لازم نیست این کارا. برف...؟! اقلا دو طبقه تا پشت بوم فاصله داری! تازه ایزوگامش هم ده سال ضمانت با بیمه‌ی فلان داره! توی سلولهای آپارتمان که ساکن بشی، حتّی از حال و هوای بچه‌ت که توی اتاقش داره وب‌ می‌گرده خبر نداری، چه برسه به این که الان توی خونه‌ی همسایه، زن و شوهر سر چی دعواشون شده!

تنها مشکل، فقط این پنجره‌های لعنتی بود و گاهی سر و صدایی از توی کوچه مزاحمت میشد، که خوب اون هم حل شد! درب و پنجره‌های دو جداره‌ی یو پی وی سی، با اون مارکی که مدام تبلیغشو میکنن! فقط کافیه با یک شماره‌ی پنج-شیش رقمی با پیش‌شماره‌ی صفر بیست و یک تماس بگیری تا بیان نصبش کنن... بعدش دیگه خیالت راحت راحت! صدای تلویزیون رو تا جایی که جا داره زیادش کن، بازی‌های جام جهانی رو با بالاترین کیفیت ممکن تماشا کن و مطمئن باش که سر و صدا و گریه زاری هیــــــچ همسایه‌ی مزاحمی، آسایشت رو به هم نمی‌ریزه!

 

شاید مرتبط:آدمْ پیکانی

 38

  • یارو گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی